استاد حسین مظفر، عضو هیأت علمی دانشگاه شهید رجایی و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام میباشد. وزیر آموزش و پرورش، مدیرکل آموزش و پرورش استان تهران، بنیانگذار مراکز دارالقرآن و دیگر فعالیتهای قرآنی در وزارت آموزش و پرورش از سمتهای پیشین ایشان بوده است؛ هم اینک نیز در کنار اشتغالهای علمی و اداری، مشغول به تحصیل در مقطع دکترای برنامهریزی است.
اگر برخورد و تعامل با هر پدیدهای، نیازمند شناخت آن باشد، جناب عالی قرآن را چگونه میشناسید و آن را چگونه توصیف میکنید؟
کتابٌ انزلناه الیک لتخرج الناس من الظلمات الی النور باذن ربهم الی صراط العزیز الحمید. قرآن، کتاب زندگی، طرحی جامع و نقشهای همه جانبه از سوی خالق هستی برای زندگی شرافتمندانه و سعادتمندانه بشر است؛ کتاب هدایت و راهنمای سلوک انسانی است که میخواهد سالم زندگی کند و با اطمینان و آرامش مسیر تعالی را طی نماید؛ قرآن مهمترین و معتبرترین سند آفرینش هستی و یکی از دو رکن وثیق الهی و میراث گرانقدر رسول خدا برای راهبری جوامع و رفع نیازهای انسانی و اجتماعی است؛
قرآن سخن بیواسطه خدا با انسان میباشد و این افتخار برای انسان بس، که مخاطب خدا قرار گرفته است. در حدیث آمده که: «اذا احب احدُکم ان یحدث ربه فلیقرأ القرآن. هر که دوست دارد خدا با او سخن بگوید، قرآن بخواند». قرآن، راز و رمز ارتباط میان خالق و مخلوق، و گنجینه گرانبهای حکمت و دانش و عرفان و اخلاق است و نقش بسیار اساسی در کشف حقایق، بهتر زیستن، شناخت موانع و آفات، و روش برخورد و درمان آنهاست. چشمه سار زلالی است که دلهای تفتیده و عطشناک حقیقت را از معارف بلند عرفانی خود سیراب میکند و مرزهای اندیشه را در برابر بدخواهان و بد اندیشانی که تلاش میکنند مزرعه جان و کشتزار اندیشه نوجوانان و جوانان معصوم را به میکروبها و ویروسهای منحط و خطرناک بیالایند مرزبانی میکند؛ از این رو، قرآن باید دستور زندگی بشر امروز قرار گیرد و قوانین آن، الهام بخش سمع و بصر و راهنمای عمل و زندگی انسان سرگشته و جستجوگر حقیقت، باشد.
همه مردم به ویژه نسل جوان و نوجوان ما باید عقل و جان و روان خویش را در چشمه سار حکمت، معنویت، اخلاق، و خردورزی قرآن کریم شستشو دهد و قطره وجودی خویش و جامعه انسانی خود را به این اقیانوس ژرف و حیاتبخش پیوند زنند تا جاودانه بمانند.
برای انس هرچه بیشتر انسانها با قرآن، به نظر شما چه لوازم و مقدماتی نیاز است؟
اولین گام و مرتبه قرآنی، قرائت و خواندن قرآن است. اصولاً کلمه قرآن، مأخوذ از قرأ و اقرأ به معنای خواندن است. پس قرآن، کتاب خواندنی است و قرائت و استماع آیات قرآنی، در حد خود تأثیر مطلوب دارد. میتواند زمینههای انقلاب درونی آدمی را هم فراهم سازد؛ چنان که در قرآن اشاره شده و فرموده «الم یأن للذین آمنوا ان تخشع قلوبهم لذکر الله. آیا زمان آن نرسیده که دل بندگان از ذکر خدا به خشوع و تواضع آید؟».
مأنوس شدن با قرآن، و خواندن آن، از مقدمات ضروری برای وصول انسان قرآنی به پلههای تکامل بعدی است و بدین جهت است که رهروان آسمانی، مردم را به آموزش و تعلیم و قرائت قرآن ترغیب کرده و فرمودهاند: «خیرکم من تعلم القرآن و علمه. بهترین شما کسی است که قرآن را بیاموزد و به دیگران بیاموزاند».
گام دیگری که انسانها در راه قرآن باید بردارند، کوشش در راه پاک کردن درون از ناپاکیها و زدودن گناهان و ناهنجاریها از رفتار بیرونی است. چرا که تزکیه نفوس و تعلیم حکمت به عنوان دو هدف اساسی بعثت انبیاء به شمار میرود. بر این اساس است که باید آموزش و تعلیم قرآن را نخستین کلاس ورودی به قرآن دانست. رسول خدا نیز فرمودهاند: «بهترین اعمال آدمی خواندن قرآن است که او را به همه چیز هدایت میکند». در جای دیگر فرمودهاند: «نیکوترین عبادت و بندگی، خواندن قرآن کریم است تا آدمی سخن معبود را بشناسد و حق آن را درک کند».
گام سوم در مراتب قرآنی، تدبر و تفکر در قرآن، برای فهم معارف و مضامین بلند و متعالی آن است. اگرچه برای قرائت و خواندن، توصیهها، پاداشها و ثوابهای فراوانی منظور شده، اما بدیهی است اکتفا به خواندن صرف و توقف و درجا زدن در الفاظ و عبارات، نمیتواند تجلی بخش اهداف عالیه قرآن باشد. بنابراین، همراه با قرائت و خواندن، باید به رکن دیگر قرآن که تدبر و تفکر در قرآن است، توجه و عنایت کافی داشت.
قرآن، اقیانوسی ژرف و مملو از گوهرهای نابی است که با تدبر و تفکر و غواصی و اندیشهورزی میتوان این ذخایر را به دست آورد. به همین جهت قرآن در جاهای مختلف ما را به تدبر و تفکر دعوت میکند: «کتاب انزلناه الیک لیدبروا آیاته». تدبر و تفکر در آیات الهی زمینههای شناخت و بستر عاشقانه فهم آموزههای متعالی و معارف الهی آن را فراهم میسازد و او را به خیر کثیری میرساند که بدون تدبر وصول به آن ناممکن است. چنانچه حضرت علی فرمودهاند: «الا لا خیر فی قرائةٍ لا تدبر فیها. بدانید، قرائتی که در آن اندیشه و تفکر نباشد، خیری در آن نیست».
مقام معظم رهبری در همین راستا فرمودهاند: «آموزش قرآن را باید از تلاوت و ترتیل شروع کرد و تا تدبر و معرفت پیش رفت».
نکات مذکور، هرگز به معنای انکار تأثیر قرائت در جانها نیست، بلکه میخواهد بگوید بهرهمندی بیشتر، از این گنجینه بزرگ حکمت، زمانی میسر است که علاوه بر خواندن، تدبر و تفکر گردد و به مفاهیم و محتوای عمیقش اندیشه شود تا با درک معانی و مفاهیم و حقایق قرآن، انگیزههای بیشتری برای وصول به درجات متعالی بعدی - که عمل کردن است - فراهم شود. شناخت معارف و مفاهیم قرآنی است که هم به اصلاح و تزکیه نفوس انسانی میانجامد و هم زمینههای را برای اصلاح اجتماعی و زندگی شرافتمندانه و جامعه متعالی و پیشرو، آماده میسازد و دریچههای جدیدی را به روی حقگرایان میگشاید.
گام چهارم که مهمترین و متعالیترین گام این راه به شمار میآید، عمل به آموزهها و مضامین قرآنی و شستشوی جان و روان از طریق آن است. در همان چیزی که به قرآنی شدن انسان و جامعه انسانی میانجامد.
تمام مراحل و مراتب قبلی اعم از آموزش، قرائت، تدبر و تفکر، انس و آشنایی با معارف الهی قرآن، مقدمهای برای عمل کردن است. اگر قرآن در عمل و رفتار و گفتار و منش و شخصیت انسان و جامعه قرآنی تجلی نیابد و ظهور و بروز پیدا نکند، هرگز به قرآنی شدن انسان و جامعه نخواهد انجامید. عمل به قرآن است که جانها را منقلب و جوامع را تعالی میبخشد. به قول علامه اقبال لاهوری:
نقش قرآن چون که بر عالم نشست نقشههای پاپ و کاهن را شکست
فاش گویم آنچه در دل مضمر است این کتابی نیست چیز دیگر است
چون که در جان رفت، جان دیگر شود جان چو دیگر شد، جهان دیگر شود
از این رو، اکتفای صرف به آموزش، تعلیم و قرائت، تدبر و شناخت مفاهیم قرآنی، و برگزاری جشنوارهها و نمایشگاهها فقط میتواند ظاهر و نام قرآن را از مهجوریت و غربت برهاند. در حالی که مهجوریت و غربت اصلی قرآن، عمل نکردن و پیاده نشدن فرامین و اهداف قرآنی در عمل و رفتار مردم و متن جامعه است.
خواندن و قرائت قرآن - بدون عمل به آن - بعضاً ممکن است بلای جان قاریانی شود که جز به الفاظ و قرائت ظاهری آن نمیپردازند، و حتی گاهی ممکن است زمینه گمراهی و انحطاط انسانهایی شود که قرآن را میخوانند، پیام خدا را میشنوند و میشناسند، اما خلاف آن عمل میکنند، یا با اهداف ریاکارانه به آن میپردازند مولوی در مثنوی خود به این فاجعه چنین اشاره میکند:
زان که از قرآن بسی گمره شدند زان رسن قومی درون چه شدند
مر رسن را نیست جرمی ای عنود چون ترا سودای سر بالا نبود
در هر حال در ارتباط با مراتب و درجات قرآنی در آحاد جامعه، باید گفت: برخی قرآن نمیخوانند و از قرائت و فیوضات آن محرومند؛ برخی دیگر قرآن میخوانند و در آن تدبر و تفکر نمیکنند، بلکه بسان لقلقهای الفاظ آن را بر زبان جاری میکنند؛ برخی هم قرآن میخوانند و از فهم معارف و مضامین بلند عرفانی اجتماعی سیاسی آن محرومند، و متأسفانه عدهای هم هستند که هم قرآن میخوانند و هم معنای آن را میفهمند و سخن خدا را میشنوند، اما به فرامین و دستورات آن بیاعتنایند و به آن عمل نمیکنند. این چهار گروه از کسانی هستند که متناسب با عمل خود در مهجوریت قرآن سهیم و شریکند.
ما بیش از قرائت ظاهری قرآن، به فهم معارف قرآنی و کشف مضامین بلند قرآن نیازمندیم و به دنبال آن - به طور جدیتر - نیازمند عمل به آن مضامین، و تجلی و تبلور فرامین قرآنی در رفتار و گفتار و بینش و شخصیت خود، همراه با آهنگ قرآنی - هستیم.
به عبارت دیگر باید گفت: با آهنگ دلنشین قرآن هم آوا شویم و با صدای خوش آن را زمزمه کنیم. با تفکر و تدبر در دریای بیکران و اقیانوس جاودانه آن غواصی کنیم. با شناخت معارف و فهم مضامین بلند آن، به قلههای متعالی سیر کنیم و با عمل به فرامین و رهنمودهای آن، جان و دل و اندیشه خویش را در چشمه سار زلال هدایت قرآن شستشو دهیم تا به قلههای سعادت و عزت نائل آئیم.
برخلاف کتابهایی که به دست انسانها نوشته میشود، مخاطب قرآن صنف یا قشر خاصی نیستند، بلکه همه افراد و اقشار و طبقات، مخاطب قرآن میباشند؛ به نظر شما هر فرد و یا هر جامعه و گروهی چگونه میتواند از قرآن بهره بهینه و مورد نظر خود را ببرد؟
قرآن، سفره گسترده الهی است که هرکس به فراخور آگاهی و هاضمه فکری خود میتواند از این خوان پرنعمت بهره ویژه خود را ببرد.
روی سخن قرآن با انسان است. انسانی که هم عقل دارد، هم دل، هم جسم و هم در جامعه انسانی زندگی میکند. مهمتر آن که قرآن برای همه انسانها متناسب با ظرفیت وجودی آنها پیامی خاص دارد؛ چنان که گاهی تذکری برای صاحبان خرد است تا تعقل کنند و بیندیشند، و گاهی برای صاحبان دل و بیداردلان است تا از درون بجوشند و پیوندی وثیق با قرآن برقرار سازند و گاهی موعظه ایست همگانی برای همه انسانها، در همه زمانها و همه مکانها، تا هر انسان تشنه و گرسنه و نیازمندی، متناسب با درک و فهم و هاضمه خود، از آن استفاده کند. البته بهرهمندی از این نسخه جاوید الهی به همت هرکس بستگی دارد و در این ادبستان و فرهنگستان الهی هرکس، درخور توان و تلاش خود میتواند بهره ببرد و با الهام از آموزههای آن، خود را موءدب به آداب الهی کند همان گونه که خداوند سبحان، خود فرمود:
«ان هذاالقرآن مأدبةالله فتعلموا مأدبته ما استطعتم. این قرآن سفره خداست تا آنجا که میتوانید از این سفره برگیرید».
این کتاب بزرگ آسمانی، در بردارنده مجموعه معارف لازم است که انسان را برای بهتر زیستن آماده میکند؛ مجموعه گرانقدری که هرکس میتواند به اندازه درک و توان و نیاز خویش، از آن بهرهها گیرد.
یکی از زمینههای تأثیرگذاری قرآن، تقویت روح ایمانی و عبودیت است. برای تأثیر قرآن باید آن را با زبان ایمان خواند، نیوشید و فهمید. چرا که زبان ایمان زبان عشق و معنویت است، نه زبان استدلالهای خشک و فلسفی.
اگر موءمنان و قرآنخوانان با زبان ایمان به سراغ قرآن بیایند، خدا آیاتش را بر آنان جلوهگر میسازد و آنان را مشمول هدایت قرار میدهد؛ به همین جهت است که خداوند به این حقیقت اشاره میکند و میفرماید «هذا بیان للناس و هدی و موعظة للمتقین. این کتاب، گفتاری آشکار و راهنما برای مردم و هدایتگر و پند برای پارسایان و پرهیزکاران است».
اگر از زندگی و رفتار فردی فراتر برویم و بخواهیم کاربرد و نقش آفرینی قرآن در اجتماع را مورد بررسی قرار دهیم، از این منظر، به نظر شما قرآن چه کارکردهایی دارد؟
مهمترین کارکرد اجتماعی قرآن، ایجاد بصیرت نسبت به جریانات، رویدادها و تحولات اجتماعی است. کسی که با قرآن مأنوس باشد و همواره آن را به عنوان کتاب زندگی بکاود و بخواند، بهرههای فراوانی از آن میبرد که یکی از آنها تقویت بینش و قضاوت درباره موضوعات نام برده است. از همین رو است که حضرت علی فرمودهاند «اذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن. هنگامی که فتنهها مانند پارههای شبهای ظلمانی بر شما هجوم آوردند، بر شما باد که به قرآن رجوع کنید».
قرآن سنگر نفوذناپذیر فرد و اجتماع در برابر ترفندهای شیطانی و منکرات و مفاسد اجتماعی و اصلیترین میدان مبارزه و جهاد با دشمنان خدا و مستحکمترین سنگر محافظ موءمنان و جامعه اسلامی و اساسیترین موضع تهاجم علیه کفر جهانی است؛ بنابراین، شایسته است اهمیت قرآن و آموزههای قرآنی در حل و کاهش مشکلات روانی، اجتماعی، فردی، خانوادگی و اقتصادی درک شود و با نگاه به قرآن و آموزههای آن در سالمسازی روح و شخصیت انسانی و جوامع بشری برنامهریزی گردد.
نشستن بر سر سفره معنوی قرآن، نگریستن به زیباییهای آن، یادآوری مضامین آن و بهرهوری و عمل به رهنوردهاو مزامین حیاتبخش آن موجب گشایش قفلهای تحجر و واپسگرایی و بیچارگیها و عقبماندگیها و نویدبخش وصول انسان و جامعه به قلههای سعادت و عزت میباشد. و درست به همین دلیل است که همه پیروان خود را به برپا داشتن جامعه پیشرو و نظام برتر براساس اصول متعالی خود فرا میخواند.
یکی دیگر از کارکردهای مهم اجتماعی قرآن، ایجاد ضوابط کلی برای تعیین خط و مشی زندگی انسانهاست و از این منظر، وقتی قرآن به عنوان قانون اساسی زندگی فردی و اجتماعی مورد عمل قرار میگیرد، خطوط کلی تنظیم روابط انسانها و جوامع را بیان میکند. و درباره بسیاری از مسائل کلی اجتماعی، قاعده میدهد؛ هنر آن است که پیروان قرآن با توجه به شرایط پیچیده و مترقی دنیای امروز، از این قواعد کلی، نظریهسازی کنند و نظریهها را با کارشناسی لازم به قانون تبدیل نمایند و به این طریق، قرآن را وارد زندگی بشر امروز کنند.
تقویت روحیه ایمانی، اخلاقی، تقویت روابط انسانی و پرهیز انسانها از غیبت، تهمت، سخنچینی، فاش کردن اسرار دیگران، دوری از طعنه و سرزنش و استهزاء، پرهیز از حقه و کینه توزی، احتراز از خودخواهی و تکبر و زیادهطلبی وظلم و ستم و تجاوز به حقوق دیگران و یا اموری مانند وفای به عهد اتحاد و همبستگی، اعتدال و میانه روی، نیکی و احسان، چشم پوشی از لغزشها، حسن خلق، بردباری و متانت، تواضع و فراتی، آداب معاشرت، توجه به محرومان و مستضعفان، تلاش برای فقرزدائی و دستوراتی چون پرداخت خمس، زکات و مالیاتهای اسلامی و پرهیز از تکاثر، و هشدارهایی پیرامون رشوهخواری - اتلاف اموال و بیت المال و رباوکم فروشی و تأکید بر عفت و پاکدامنی و کنترل هواهای نفسانی و توصیه به نظارت عمومی و همگانی، چون امر به معروب و نهی از منکر، تولی و تبری و جهاد و شهادت و ایثار و فداکاری و تعاون و هزاران نکات معنوی اخلاقی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرامینی برای سالمسازی محیط انسانی و اجتماعی است که موجب رشد فضائل انسانی، پیشرفت امور اجتماعی و پیشگیری از رذائل و مفاسد میگردد.
چگونه میتوان معارف قرآنی را در میان مردم و بویژه نسل نوخاسته ترویج و گسترش داد؟
آموزش و تعلیم و تعلم قرآن، قرائت، روخوانی - مسابقات قرآنی، برگزاری نمایشگاهها، جشنوارههای قرآنی و تعظیم و تکریم قرآنیان و قرآنپژوهان، هریک به نو به خود میتواند در ترویج و گسترش فرهنگ قرآن کمک کند. در عین حال وظیفه نظامهای آموزشی، آکادمیک، دستگاههای تعلیم و تربیت، مساجد و هئیتها، مراکز فرهنگی و نهادهای قرآنی، رسانههای شنیداری و دیداری و اهتمام مسئولان و الگوهای جامعه، نقش اساسی و زیربنائی در ایجاد و فضای قرآنی و قرآنی کردن جامعه دارند؛ البته از میان دستگاههای رسمی، آموزش و پرورش میتواند نقش اساسی و کلیدیتری داشته باشد؛ هم به لحاظ کودکان و نوجوانانی که دراختیار دارد، و هم به لحاظ وظیفه رسالت تعلیم و تربیت که برعهده آنهاست، میتواند با برنامهریزی درست و حکیمانه، بویژه از دوران کودکی، روح و جان و اندیشه نونهالان کشور را با آهنگ دلنشین قرآن آشنا و مأنوس سازد.
اگر بخواهیم زمینههای کاری آموزش و پرورش در ترویج فرهنگ قرآنی احصاء کنیم، برخی از آنها عبارتند از:
- آموزش و تعلیم قرآن در مراحل پیش دبستانی و سالهای اولیه دبستان؛
- شکوفا نمودن استعداد قرآنی دانشآموزان و مأنوس نمودن آنها با قرآن؛
- برگزاری مسابقات و ایجاد رقابتهای سالم و سازنده قرآنی برای ایجاد رغبت و انگیزهسازی بیشتر؛
- غنیسازی اوقات فراغت دانشآموزان با آموزههای قرآنی؛
- تجلیل و تقدیر از دانشآموزان فعال قرآنی و معرفی الگوهای موفق
- اشاعه و ترویج فرهنگ قرآن کریم با تبلیغات مناسب؛
- درج مفاهیم قرآنی در کتب دینی برای پیوند دو رکن وثیق و مرتبط قرآن وعترت؛
- درج مفاهیم و آموزههای قرآنی در کتب عربی برای فهم و درک مضامین قرآن درکنار فراگیری ادبیات عرب و تأسیس دارالقرآنها و مراکز فرهنگی و نشر آموزههای قرآنی در این مراکز.
با توجه به اینکه جناب عالی قبلاً وزیر آموزش و پرورش بودید اگر ممکن است بفرمایید در دوره وزارت، چه اقداماتی برای گسترش فرهنگ قرآنی در آموزش و پروش، پایهریزی کردید؟
یکی از مهمترین دغدغههای بنده در این دوران اهتمام به ترویج و گسترش فرهنگ قرآن در عرصه آموزش و پرورش بود. در این راستا رهنمودهای مقام معظم رهبری را مهمترین راهبرد و انگیزه برای تلاش و برنامهریزی قرار داده بودم. اقدامات متعددی در این حوزه داشتیم که برخی از آنها را میتوانم اشارهوار، بیان کنم:
- تأسیس حدود 600 مرکز دارالقرآن در سطح کشور که بدون وجود بودجهای خاص انجام گرفت؛
- قراردادن درس قرآن و آموزش قرآن به سبک نوین در پایههای اول و دوم دبستان، به گونهای که دانشآموزان دبستانی، در سالهای اول و دوم و سوم، روخوانی قرآن را بیاموزند تا در سنوات چهارم و پنجم به تجوید و روان خوانی بپردازند و در دوره راهنمائی به آشنائی با برخی مفاهیم اولیه و نهایتاً در دوره دبیرستان با فهم و درک مفاهیم قرآن و تفسیر نورانی آن آشنا شوند؛
- تأسیس ستاد هماهنگی و اعتلای دروس دین، قرآن وعربی برای پیوند و انسجام و کارآمد سازی و ارتقاء معارف دینی و قرآنی؛
- تغییر محتوای آموزش کتابهای عربی و استفاده از مضامین مختلف قرآنی و ادعیه، در جملات عربی و نکات دستوری، از جمله برنامههایی بودند که به اجرا گذاشته شد، که در این مورد نسبت به تغییر کتب عربی دوره راهنمائی اقدام شد، برگزاری دورههای تربیت معلم قرآن کریم برای معلمان دبستانی، گنجاندن دروس قرآن و دین در فعالیتهای انتخابی پرورشی دبیرستانها، برگزاری همایشها و مسابقات قرآنی در رشتههای قرائت، مفاهیم و حفظ در سطح وسیع و با حضور گسترده و میلیونی دانشآموزان.
برگزاری هیأتها و مکتبهای قرآنی در سطح کشور، و همچنین اجرای مسابقات تفسیر، بین معلمان با همکاری ستاد تفسیر جناب آقای قرائتی در هر سال و....
از جمله مسائلی که بسیاری از صاحب نظران و کارشناسان امور دینی در آثار و گفتار خود بعضاً به آن اشاره میکنند و نسبت به آن نگران هستند، مهجوریت قرآن در جامعه و بویژه در میان شماری از متدینان است، نظر شما در این باره چیست و چه عواملی را سبب بروز چنین شرایطی میدانید؟
بنده هم احساس میکنم این نگرانی تا حدودی وجود دارد و البته معتقدم باید آن را ریشهیابی کرد و علل و زمینههای آن را شناخت و آنگاه برای خروج از آن، برنامهریزی کرد.
ابتدائیترین شیوه مهجوریت قرآن، بیاعتنائی به قرآن و بیاعتقادی به این نسخه شفابخش الهی است که هم به انزوای قرآن میانجامد و هم جامعه انسانی از نور هدایتش محروم میشود.
زمینه دیگر مهجوریت قرآن، ذکر و یاد و احترام صوری به قرآن بدون توجه به قرائت و خواندن و فهم و تدبر و شناخت مضامین و عمل به آن است.
همان مطلبی که حضرت امیر(ع) به آن هشدار داد و فرمود: «فلم یبق عندهم منه الا اسمه و لا یعرفون الا خطه وزبره... زمانی میرسد که تنها نامی از قرآن نزد مردم باقی میماند و آنان تنها خط و اعراب آن را میشناسند».
متأسفانه مهجوریت قرآن حتی در دنیای اسلام عمیقتر از آن است که بیان شود؛ ستمهای تاریخی، گذشتههای نکبتبار و ترفندهای ظالمانه دشمنان قرآن آن قدر گسترده و عمیق است که به فرموده مقام معظم رهبری «مهجوریت قرآن در طول سالیان دراز حاکمیت ظلم وجور، بیش از آن است که به سادگی و آسانی جبران شود».
جبران این ضایعه اسفناک و مهم نیازمند تلاشی همه جانبه و حکیمانه است که میبایست از سوی علاقمندان و شیفتگان این سند جاوید الهی و قرآنپژوهان و قرآن دوستان، در ابعاد مختلف انجام پذیرد. کنار گذاشتن این کتاب هدایت و راهنمای زندگی بشریت که میتواند مایه حیات افراد و جامعه بشری باشد، ظلم بزرگ به انسانها و گناهی نابخشودنی است.
تمام تلاش دشمنان اسلام هم بر این بوده که قرآن در انزوای شناخت و عمل و مهجوریت بماند تا بیشتر بتواند به اهداف شیطانی و استعماری خود حتی در جهان اسلام برسند. اهمیت این مسأله وقتی روشن میشود که به سخن «ویلیام گلادستون» - انگلیسی - در مجلس عوام این کشور در زمانی که مسئولیت نخست وزیری انگلستان را در سالهای میانی قرن 19 برعهده داشت، توجه شود؛ او گفته بود: تا زمانی که ملت اسلامی مشرق زمین، از کتاب سنتی خود موسوم به قرآن پیروی میکنند، سیاست خارجی امپراطوری بریتانیا در آسیا و آفریقا نمیتواند با پیروزی چشمگیری توأم باشد، لذا باید ابتدا این کتاب را که وسیله وحدت و تمرکز مردم شده است، از آنها گرفت و به تدریج متفرقشان ساخت.
بازگشت به قرآن و عینیت بخشیدن به این شعار انسان ساز و جامعه ساز، باید در دستور کار همه مسئولان و قرآن دوستان قرار گیرد زیرا فرمایش مقام معظم رهبری، «قانون اساسی و کتاب انقلاب ما، قرآن مجید است»؛ چنان که در کشورهای دیگر اسلامی نیز گرایش مثبت و گستردهای، به قرآن آغاز شده و امروز، احیاگران جهان اسلام و بیدارگران اقالیم قبله نیز شعارشان بازگشت به قرآن و عینیت بخشیدن به فرامین این کتاب آسمانی در عرصههای زندگی فردی و اجتماعی است؛ اما طبیعی است که تا رسیدن به جایگاه شایسته و بایسته قرآنی و آمیختن و تلفیق آموزههای آن با معیارها و ارزشهای فردی و اجتماعی، راه بسیار طولانی و دشواری در پیش است، که باید عالمان و دانشوران اسلامی و قرآنی هریک به فراخور حال خود بتوانند زورقهایی را برای سیر در اقیانوس بیکران معارف قرآنی فراروی نسل جوان قرار دهند.
با سپاس از دانشور گرامی آقای اسدالله اسدیگرمارودی که زحمت انجام مصاحبه را تقبل فرمودند.